گذر عمر

ساخت وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم سلام پس از ماجراهای خسته کننده یی که برای من رخ داد و بمدت 8 سال طول کشید و بی سرانجام متوقف شد بکل قصد ازدواج رو از ذهنم بیرون کردم.خیلی تو این مدت لطمه خورده بودم هم جسمی هم روحی هم اقتصادی. البته از انصاف دور هم نمیشم که لطم گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 37 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 12:56

بسم الله الرحمن الرحیم به محض ورود من دیدم یه شلوار چسبان سفید رنگ تنش کرده با یه بلوز چسبان که تمام پستی بلندی های تنش رو معلوم میکنه. سریعترین واکنشی که تونستم نشون بدم این بود که زود سرم رو انداختم پایین و خیره شدم به فرش. یا خدا این دیگه چه وضعشه گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 41 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 12:56

بسم الله الرحمن الرحیم سه چهار ماه گذشت. و طی این ایام چندباری رو خود مادرم اینور اونور سراغ دیدن دختر واسه من میرفت و منم جوابم همون بود که گفته بودم. اواخر مهرماه بود. یه شب طبق عادت نشسته بودم و فوتبال نگاه میکردم و کنارم یه سبد میوه گذاشته بودم. گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 43 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 12:56

بسم الله الرحمن الرحیم صبح بعد از نماز رفتم با ماشین یه دوری زدم و نون گرفتم و برگشتم که با مامان صبحانه بخوریم. اون پنجشنبه روز تعطیلمون بود و من میخواستم کمی تفریح کنم. سر سفره یهو مامان پرسید خب نظرت چیه؟ همینجور که لقمه رو تو دهنم میذاشتم گفتم در گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 34 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 12:56

عصر قرار گذاشتم بریم دختره رو از نزدیک ببینیم. مثل آهکی که روش آب بریزن وا رفتم. جل الخالق این مامانا چه شگردها و ترفندها دارن واسه انجام دادن کاری. هرچند زیاد تمایل نداشتم ولی برای دلخوشیش گفتم  باشه. رفتم پارک و یه دو ساعتی نشستم یه گوشه خلوت و دلب گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 34 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 12:56

بسم الله الرحمن الرحیم ناهار رو که خوردیم ظرفا رو خودم بردم آشپزخونه و شستمشون. خواستم کمی مادر استراحت کنه. بیچاره وقتی شور و شوق داره حواسش نیست چقدر کار میکنه بعد که گرمی شوق کمرنگ میشه پا درد و کمر درد و دردای دیگه خودشون رو نشون میدن. ناله ها تا گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 34 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 12:56

بسم الله الرحمن الرحیم لحظاتی نگذشته بود که دختر خانم با سینی چای وارد شد. یه نیم نگاه زیر چشمی کافی بود تا تشخیص بدم امروز کارم سخته. یه دختر چادری  متین که حالا روبروی مادرم بود و داشت چای میگرفت براش. بعدش اومد سمت من و سینی چای رو گرفت بسمتم. نیم گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 37 تاريخ : جمعه 13 فروردين 1400 ساعت: 12:56

 بسم الله الرحمن الرحیم در پس کوچه های عمرم، خواهم که نرم قدم زد،شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، فنجانی از محبتنرم نرمک خرامان، گذشتم از خانه ای، پنجره های آبی گویی کلامی داشتند،اما سرم توان بلند گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 1:15

بسم الله الرحمن الرحیمسلامپس از ماجراهای خسته کننده یی که برای من رخ داد و بمدت 8 سال طول کشید و بی سرانجام متوقف شد بکل قصد ازدواج رو از ذهنم بیرون کردم.خیلی تو این مدت لطمه خورده بودم هم جسمی هم روح گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 1:15

بسم الله الرحمن الرحیمبه محض ورود من دیدم یه شلوار چسبان سفید رنگ تنش کرده با یه بلوز چسبان که تمام پستی بلندی های تنش رو معلوم میکنه. سریعترین واکنشی که تونستم نشون بدم این بود که زود سرم رو انداختم گذر عمر...ادامه مطلب
ما را در سایت گذر عمر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fenjanesabr بازدید : 67 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 1:15